تعداد بازدید : 25144
تعداد نوشته ها : 12
تعداد نظرات : 0
با مراجعه به تاریخ مسلمانان بعد از ظهور اسلام پی میبریم که بنای بر قبور، سیره عملی مسلمانان در طول تاریخ بوده و مورد اعتراض هیچ یک از صحابه و تابعین تا این زمان واقع نشده است، تنها گروهکی به نام وهابیان در عمل و گفتار با این کار مخالفت نمودهاند. به نمونههایی از این سیره عملی اشاره میکنیم:
1. مسلمانان جسد پیامبر اکرم ( صلّی الله علیه وآله وسلّم ) را در خانهای سقفدار دفن نمودند و از آن زمان به بعد، آن مکان مورد توجّه خاص مسلمانان قرار گرفته است.
2. بخاری در صحیح خود روایت کرده: لما مات الحسن بن الحسن بن علی(هما) ضربت امرأته القبّه علی قبره سنة... .( صحیح بخاری، کتاب الجنائز، ح 62.) بعد از وفات حسن بن حسن بن علی(هما) همسر او تا یک سال قبّهای بر قبر او زد... .
‹ملاّ علی قاری› در شرح حدیث میگوید:الظاهر انه لاجتماع الاحباب للذکر و القرائة و حضور الأصحاب للدعاء و المغفرة و الرحمة. ظاهر این است که زدن قبه به جهت اجتماع دوستان بر قبر او برای ذکر و قرائت قرآن و حضور اصحاب برای دعا و مغفرت و رحمت بوده است.
3. ‹سیّد بکری› میگوید:و استثنی بعضهم ـ أی من عدم جواز البناء علی القبور ـ قبورالأنبیاء و الشهداء و الصالحین و نحوهم.( اعانة الطالبین، ج 2، ص 120.) ازعدم جواز بنای بر قبور، قبور انبیا و شهدا و صالحین و امثال آنها را استثنا کردهاند.
4. ‹ابن شبه› نقل میکند: لما حفر عقیل بن أبیطالب فی داره بئراً وقع علی حجر منقوش مکتوب فیه: قبر امّ حبیبة بنت صخر بن حرب، فدفن عقیل البئر، و بنی علیه بیتاً.( تاریخ المدینة المنورة، ج 1، ص 120.)
عقیل بن ابیطالب در خانه خود چاهی کند. در آن هنگام به سنگی برخورد کرد که در آن نوشته بود: این قبر حبیبه دختر صخر بن حرب است، عقیل چاه را پر از خاک کرد و روی آن اتاقی بنا نمود.
5.‹سمهودی› در توصیف مزار ‹حمزة بن عبدالمطلب› میگوید: انّ علی مزاره ـ أی مزار حمزة بن عبدالمطلب ـ قبة عالیة حسنة متقنة و بابه مصفح کله بالحدید بنته امّ الخلیفة العباس الناصر لدین الله (سنة 575 ـ 622) أبیالعباس احمد بن المستضیئ.( وفاء الوفاء، ج 2، ص 911.)
بر مزار او قبهای عالی، زیبا و محکم است درب آن همه آهنی است که در ایام خلافت خلیفه عباسی ناصر دین الله ابوالعباس احمد بن مستضیئ، سال 575 ـ622ه .ق، ساخته شده است.
6. ‹بخاری› نقل میکند که بعد از وفات ‹عبدالرحمان بن ابوبکر›، عایشه دستور داد تا بر قبر او خیمهای زده شود و کسی را نیز موکّل برآن قبر نمود...( صحیح بخاری، ج 2، ص 119.)
7. عمر دستور داد تا خیمهای بر روی قبر زینب دختر جحش زده شود و کسی او را نهی نکرد.( طبقات ابن سعد، ج 8، ص 80.)
شیخ طوسی به سندش از ابو عامر ساجی نقل کرده که گفت: أَتَیْتُ أَبَا عَبْدِ الله جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ(هما) وَقُلْتُ لَهُ: یَا ابْنَ رَسُولِ الله مَا لِمَنْ زَارَ قَبْرَهُ یَعْنِی أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وعَمَرَ تُرْبَتَهُ؟ قَالَ: یَا أَبَا عَامِرٍ! حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ عَلِیٍّ ( علیه السلام ) أَنَّ رسول الله ( صلّی الله علیه وآله وسلّم ) قَالَ لَهُ: والله لَتُقْتَلَنَّ بِأَرْضِ الْعِرَاقِ وتُدْفَنُ بِهَا! قُلْتُ: یَا رَسُولَ الله! مَا لِمَنْ زَارَ قُبُورَنَا وعَمَرَهَا وتَعَاهَدَهَا؟ فَقَالَ لِی: یَا أَبَا الْحَسَنِ! إِنَّ الله تعالی جَعَلَ قَبْرَکَ وقَبْرَ وُلْدِکَ بِقَاعاً مِنْ بِقَاعِ الْجَنَّةِ وعَرْصَةً مِنْ عَرَصَاتِهَا وإِنَّ الله جَعَلَ قُلُوبَ نُجَبَاءَ مِنْ خَلْقِهِ وصَفْوَة مِنْ عِبَادِهِ تَحِنُّ إِلَیْکُمْ وتَحْتَمِلُ الْمَذَلَّةَ والأَذَی، فَیَعْمُرُونَ قُبُورَکُمْ ویُکْثِرُونَ زِیَارَتَهَا تَقَرُّباً مِنْهُمْ إِلَی الله مَوَدَّةً مِنْهُمْ لِرَسُولِهِ، أُولَئِکَ یَا عَلِیُّ الْمَخْصُوصُونَ بِشَفَاعَتِی والْوَارِدُونَ حَوْضِی، وهُمْ زُوَّارِی غَداً فِی الْجَنَّةِ! یَا عَلِیُّ! مَنْ عَمَرَ قُبُورَکُمْ وتَعَاهَدَهَا فَکَأَنَّمَا أَعَانَ سُلَیْمَانَ بْنَ دَاوُدَ ( علیه السلام ) عَلَی بِنَاءِ بَیْتِ الْمَقْدِسِ، ومَنْ زَارَ قُبُورَکُمْ عَدَلَ ذَلِکَ لَهُ ثَوَابَ سَبْعِینَ حَجَّةً بَعْدَ حَجَّةِ الإِسْلامِ وخَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ حَتَّی یَرْجِعَ مِنْ زِیَارَتِکُمْ کَیَوْمَ وَلَدَتْهُ اُمُّهُ، أَبْشِرْ وبَشِّرْ أَوْلِیَاءَکَ ومُحِبِّیکَ مِنَ النَّعِیمِ وقُرَّةِ الْعَیْنِ بِمَا لا عَیْنٌ رَأَتْ ولا اُذُنٌ سَمِعَتْ ولا خَطَرَ عَلَی قَلْبِ بَشَرٍ، ولَکِنَّ حُثَالَةً مِنَ النَّاسِ یُعَیِّرُونَ زُوَّارَکُمْ کَمَا تُعَیَّرُ الزَّانِیَةُ بِزِنَاهَا اُولَئِکَ شِرَارُ اُمَّتِی لا نَالَتْهُمْ شَفَاعَتِی ولا یَرِدُونَ حَوْضِی.( . تهذیب الاحکام، ج6، صص 25 و 26.)
خدمت عبدالله جعفر بن محمد ( صلّی الله علیه وآله وسلّم ) رسیدم و به او عرض کردم:ای فرزند رسول خدا ( صلّی الله علیه وآله وسلّم ) ! ثواب کسی که قبر امیرمؤمنان ( علیه السلام ) را زیارت کرده و تربت او را آباد نماید، چیست؟ حضرت فرمود: ای ابوعامر! پدرم از جدش حسین بن علی از علی ( صلّی الله علیه وآله وسلّم ) روایت کرده که پیامبر ( صلّی الله علیه وآله وسلّم ) به او فرمود: به خدا سوگند! تو در سرزمین عراق کشته شده و در آنجا دفن میشوی. حضرت به من فرمود: ای ابوالحسن! همانا خداوند قبر تو و قبر فرزندت را بقعههایی از بقعههای بهشت و عرصهای از عرصههای بهشت قرار داده است و این که خداوند قلبهای نجیبانی از خلقش و برگزیدگانی از بندگانش را به سوی شما متمایل نموده که در راه شما ذلت و آزار را به تن میخرند و قبرهای شما را آباد کرده و زیاد به زیارت آنها میآیند تا از راه شما به خدا تقرب جسته و به رسولش مودت پیدا نمایند. ای علی! آنان مخصوص شفاعت من و واردشوندگان بر حوض من و زائران من در آینده در بهشت میباشند. ای علی! هر کس قبور شما را آباد کرده و با آنها عهد داشته باشد [به زیارت آنها بیاید‹، پس گویا در ساختن بیت المقدس، سلیمان بن داود ( علیه السلام ) را یاری کرده و کسی که قبور شما را زیارت کند، معادل آن به او ثواب هفتاد حج بعد از حجةالاسلام داده خواهد شد و از گناهانش خارج میشود تا وقتی که از زیارت شما باز میگردد، همانند روزی که مادرش او را زاده است، پس بشارت باد و بشارت بده اولیا و محبین خود را به نعمت (بهشت) و روشنی چشم به چیزی که هیچ چشمی آن را ندیده و هیچ گوشی آن را نشنیده و بر قلب هیچ بشری خطور نکرده است، ولی عدهای از مردان نادان از زائران قبور شما به جهت زیارتتان عیب میگیرند، همانگونه که از زنادهنده برای زنادادن عیب گرفته میشود. آنان افراد پست و شرور از امت من میباشند که شفاعت من شامل حال آنان نشده و بر حوض من وارد نمیگردند.
دربرخی روایات و زیارات امام حسین علیه السلام نیز سخن از استجابه الدعاء تحت قبته یعنی استجابت دعا در زیر قبه امام حسین علیه السلام به میان آمده که به صورت تلویحی جواز بنای بر قبور ائمه را میتوان از آن استفاده کرد . المزار الکبیر (لابن المشهدی)، ص: 497
قرآن کریم به مسئله بنای بر قبور به طور صریح و خاص نپرداخته است؛ لکن میتوان حکم آن را از ضمن آیات قرآن استفاده نمود:
1. بنای بر قبور، تعظیم شعائر الهی
خداوندمتعال در قرآن کریم امر به تعظیم شعائر الهی کرده و آن را دلیل تقوای قلوبمیداند، آنجا که میفرماید: (وَ مَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ اللهِ فَإِنَّهامِنْ تَقْوَی الْقُلُوبِ) (حج: 32) و هر کس شعائر دین خدا را بزرگ و محترمدارد، این، صفت دلهای باتقواست.
شعائر جمع شعیره، به معنای دلیل و علامت است. شعائر الله؛ یعنی اموری که دلیل و علامت و نشانه به سوی خداست وهر کسی که میخواهد به خدا برسد با آن دلیل و نشانه میتواند به خدا برسد.یا این که مراد از شعائرالله، شعائر دین خداست؛ یعنی هرکس که میخواهد به حقیقت دین خدا رهنمون شود، برخی از امور راهنمای اویند که باید آنها را تعظیم کرد.
در قرآن کریم، صفا و مروه از شعائر الهی شمرده شده است، آنجاکه میفرماید: (إِنَّ الصَّفا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللهِ)؛ ‹هماناصفا و مروه از شعائر دین خداست›. (بقره: 158)
2. بنای بر قبور از مصادیق مودّت ذوی القربی
قرآنکریم به صراحت، امر به مودّت و محبّت اقربای پیامبر اسلام ( صلّی الله علیه وآله وسلّم ) فرموده، آنجا که میفرماید: (قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی)؛ ‹بگو از شما تقاضای اجر و مزدی نمیکنم مگر مودّت ذوی القربی ›. (شوری: 23)
واضح است که بنای بر قبورِ اقربای پیامبر ( صلّی الله علیه وآله وسلّم ) از مصادیق اظهارمودّت و محبّت اهل بیت ( علیهم السلام ) است؛ زیرا مودّت و محبّت بروزو ظهور دارد، و مورد آن تنها محبت قلبی و اطاعت نیست، بلکه شامل مصادیق آنمیشود تا حدّی که مشمول نهی صریح از آن مورد نشده باشد که یکی از مصادیق آن بنای بر قبور و زیارت قبر و برپایی مراسم برای آنان است.
3. بنای بر قبور اولیای الهی مصداق ترفیع بیوت
خداوند متعال در قرآن کریم اذن داده که خانههایی که در آنها یاد خدا شده، رفعت پیدا کند، آنجا که میفرماید:
(فِیبُیُوتٍ أَذِنَ اللهُ أَنْ تُرْفَعَ وَیُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فِیها بِالْغُدُوِّ وَالآصالِ * رِجالٌ لا تُلْهِیهِمْ تِجارَةٌ وَلا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللهِ...) (نور: 36و37)
در خانههایی که خدا رخصت داده رفعت یابد و در آن، ذکر خدا شود و صبح و شام در آن تسبیح ذات پاک او کنند. پاک مردانی که هیچ کسب و تجارت، آنان را از یاد خدا غافل نگرداند...
استدلال به آیه فوق متوقف بر بیان دو امر است:
الف)بیوت در آیه خصوص مساجد نیست، بلکه اعم از مساجد و اماکنی است که در آنها یاد خدا میشود، همانند خانه انبیا و ائمه ( علیهم السلام ) .
پس میتوان مراد از بیوت را غیر از مساجد دانست؛ زیرا بیت به معنای بنایی است که دارای چهار دیوار و سقف باشد. همچنین در قرآن میخوانیم: (وَ لَوْ لا أَنْ یَکُونَ النَّاسُ اُمَّةً واحِدَةً لَجَعَلْنا لِمَنْ یَکْفُرُ بِالرَّحْمانِ لِبُیُوتِهِمْ سُقُفاً مِنْ فِضَّةٍ) (زخرف: 33) و اگر نبود که همه مردم یک نوع و یک امّتند ما آنان که کافر به خدا میشوند سقف خانههایشان را از نقره خام قرار میدادیم.
از این ادله استفاده میشود که ‹بیت› در لغت عرب به بنایی اطلاق میشود که دارای سقف باشد. از سوی دیگرمستحب است که مساجد بدون سقف باشد. پس مقصود از بیوت در آیه غیر از مساجد است.
امام باقر ( علیه السلام ) فرمود: ‹انّ المَقصُودَ بُیُوتُ الاَنبیاءِ وَبُیُوتُ عَلِیَّ ( علیه السلام ) › (البرهان، بحرانی، ج 3، ص 137. )؛ ‹مقصود از بیوت در آیه، بیوت انبیا و بیوت علی ( علیه السلام ) است›.
‹انس› و ‹بریده› نقل کردهاند که:قرأ رسول الله ( صلّی الله علیه وآله وسلّم ) هذه الآیة }فِی بُیُوتٍ...{ فقام الیه رجل فقال:ای بیوت هذه یا رسول الله؟ قال: بیوت الأنبیاء. فقام إلیه ابوبکر فقال: یا رسول الله! هذا البیت منها؟ البیت علی و فاطمة، قال: نعم، من افاضلها.( درالمنثور، ج 6، ص 203)
رسول خدا ( صلّی الله علیه وآله وسلّم ) این آیه }فِی بُیُوتٍ...{ را تلاوت نمود، شخصی نزد او آمد و عرض کرد: ای رسول خدا!این خانهها کدامین بیتند؟ حضرت فرمود: خانههای انبیا. ابوبکر نزد پیامبر ( صلّی الله علیه وآله وسلّم ) آمد و عرض کرد: ای رسول خدا! آیا بیت علی و فاطمه از اینگونه خانههاست؟ حضرت فرمود: آری، از بهترین آنها.
ب) مقصود از ‹رفع› در آیه شریفه دو احتمال است:
یکـ مقصود از ‹رفع›، تعظیم و ترفیع قدر بیوت است که همان رفع معنوی است. همانگونه که در قرآن میخوانیم: (وَ رَفَعْناهُ مَکاناً عَلِیّاً)؛ ‹و ما مقام او را بلند و مرتبهاش را رفیع گردانیدیم›. (مریم: 57)
دو ـ مقصود از ‹رفع›، بالا بردن ساختمان قبر است که همان رفع ظاهری و بنای قبر است.
‹زمخشری› در تفسیر آیه میگوید:
رفعهااما بناؤها لقوله تعالی: (رَفَعَ سَمْکَها فَسَوَّاها) و (وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَإِسْماعِیلُ....) امر الله ان تبنی، و امّا تعظیمها و الرفع من قدرها.( تفسیر کشاف، ج 2، ص 390.)
رفعبیوت، یا به معنای بنای بیوت است همانند آیه شریفه: (رَفَعَ سَمْکَها فَسَوَّاها)؛ ‹سقف آنرا برافراشت و آن را منظم ساخت› و (وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَإِسْماعِیلُ....)؛ ‹و هنگامی که ابراهیم و اسماعیل پایههای خانه کعبه را بالا میبردند...› که خداوند دستور ساختن آن را داده است و یا به معنای تعظیم بیوت و بالا بردن قدر و منزلت بیوت است.
‹بروسوی› در ‹روح البیان› میگوید: (أَنْ تُرْفَعَ) یا به بنا است یا به تعظیم و بالا بردن قدر و منزلت›.(2) اگر مراد به رفع در (أَنْ تُرْفَعَ) بنا باشد که دلالت صریح بر بنای بر بیوت انبیا و اولیا دارد، خصوصاً با در نظر گرفتن این که مدفن پیامبر ( صلّی الله علیه وآله وسلّم ) و تعدادی از ائمه در خانههایشان بوده است. واگر مراد به رفع در (أَنْ تُرْفَعَ) رفع معنوی است، نتیجه آن اذن به تکریم و حفظ بیوت انبیا و اولیای الهی است که عموم آن شامل بنای بر قبور اولیای الهی و تعمیر آن نیز میگردد.