دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 25185
تعداد نوشته ها : 12
تعداد نظرات : 0
Rss
طراح قالب
1ـ اسراف یعنی مصرف نمودن چیزی در جایی که خدا اجازه ی آن را نداده است. و اجازه ی خدا یعنی حکم عقل و حکم شرع. یعنی هر چیزی که عقل و شرع به آن فرمان دهند، فرمان خداست و هر چه را عقل و شرع از آن نهی کنند، نهی خداست. مثلاً خرج نمودن پول برای خرید سیگار، اسراف است. چون سیگار فایده ی عقلانی ندارد. یا صرف عمر برای بازی شطرنج، اسراف است. چون بازی شطرنج ـ حتّی اگر شرعاً مباح باشد ـ فایده اش در حدّی نیست که با عمر از دست رفته برابری کند. بازی های رایانه ای هم همین گونه اند. اساساً صرف عمر در چیزی ارزشش کمتر از عمر صرف شده باشد، اسراف در عمر است. طبق روایات، کمترین ارزش عمر بشر، بهشت است. لذا صرف عمر برای کمتر از بهشت، اسراف می باشد.
2ـ تجمّل گرایی اخروی اسراف نیست.
اغلب مردم توهّم می کنند که هر نوع تجمّل گرایی، از مصادیق اسراف است؛ حال آنکه چنین نیست ! تجمّل گرایی یعنی زیباگرایی ؛ چون تجمّل از جمال است به معنی زیبایی. تجمّل گرایی دو معنا یا دو کاربرد دارد ؛ تجمل گرایی به معنی پرداختن به زیبایی های دنیایی به غرض خود دنیا که نتیجه اش دور شدن از معنویّت است ؛ که این معنای منفی تجمّل گرایی است ؛ و تجمّل گرایی به غرض جلب انسانها به معنویّت ؛ که این مورد ، نه تنها بد نیست بلکه مطلوب می باشد ؛ و خداوند متعال نه تنها از آن نهی نکرده ، بلکه به آن امر نموده و بلکه بالاتر ، خودش نیز از آن استفاده کرده است. و گفتیم که اگر خدا به چیزی امر نمود، دیگر اسراف نخواهد بود. خداوند متعال درباره ی معنی منفی تجمّل گرایی (زیبایی گرایی منفی) فرمود: « فَخَرَجَ عَلى‏ قَوْمِهِ فی‏ زینَتِهِ قالَ الَّذینَ یُریدُونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا یا لَیْتَ لَنا مِثْلَ ما أُوتِیَ قارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظیم‏ ـــــــ (روزى قارون) با تمام زینت خود در برابر قومش ظاهر شد، آنها که خواهان زندگى دنیا بودند گفتند: « اى کاش همانند آنچه به قارون داده شده است ما نیز داشتیم! به راستى که او بهره ی عظیمى دارد.» » (القصص:79)
و فرمود: « مَنْ کانَ یُریدُ الْحَیاةَ الدُّنْیا وَ زینَتَها نُوَفِّ إِلَیْهِمْ أَعْمالَهُمْ فیها وَ هُمْ فیها لا یُبْخَسُونَ ـــــ کسانى که زندگى دنیا و زینت آن را بخواهند، اعمالشان را در همین دنیا بطور کامل به آنها مى‏دهیم؛ و چیزى کم و کاست از آنها نخواهد شد. » (هود:15)
خداوند متعال در آیه ی نخست ، تجمّل گرایی قارون را زشت شمرد و از آرزو کنندگان جایگاه او نیز با لحنی مذمّت آلود یاد نمود ؛ و در آیه ی دوم ، متذکّر شد که هر که زینت و تجمّل دنیایی را برای خود دنیا بخواهد ، در همین دنیا نتیجه ی تلاش دنیایی خود را می گیرد و به همان تجمّلات می رسد ؛ امّا در آخرت بی بهره خواهد بود.
امّا درباره ی تجمّل و زیبایی گرایی در مسیر معنویّت فرمود:
« یا بَنی‏ آدَمَ خُذُوا زینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَ کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفین‏ ـــــ اى فرزندان آدم! زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد، با خود بردارید! و بخورید و بیاشامید، ولى اسراف نکنید که خداوند مسرفان را دوست نمى‏دارد.» (الأعراف:31)
یعنی وقتی به مسجد می روید یا در جایگاه نماز قرار می گیرید، خود را زینت دهید و با لباسهای زیبا و سر و رویی زیبا و با بویی خوش به نماز ایستید! بلکه در روایات گفته شده که زنان طلاجات خود را هم در حال نماز استفاده کنند. این آیه، قطعاً درباره ی اسراف است. در این آیه، آنجا که از خوردن و نوشیدن سخن می گوید، حدّ متعارفش را مجاز می داند ولی بیش از حدّ اعتدال را اسراف می نامد، امّا وقتی امر می کند که در حال عبادت، زینت خود را همراه خود کنید، قید نمی زند که کم زینت کنید.
وقتی خود اشخاص در حال عبادت، شایسته است زینت کنند، روشن است که مکانهای عبادت هم باید زیبا باشند، تا مردم با رغبت بیشتری به آن اماکن بروند. البته در مساجد، نمی توان از طلا استفاده نمود؛ چون در خصوص مسجد، از این کار نهی شده است؛ امّا در غیر مسجد، نهی نشده است. در مورد عبادت کنندگان هم مردان مجاز نیستند خود را با طلا زینت کنند ولی زن نه تنها مجازند بلکه توصیه شده اند به این کار.
همچنین خدای تعالی فرمود: « قُلْ مَنْ حَرَّمَ زینَةَ اللَّهِ الَّتی‏ أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِیَ لِلَّذینَ آمَنُوا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا خالِصَةً یَوْمَ الْقِیامَةِ کَذلِکَ نُفَصِّلُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ ـــــــــ بگو: « چه کسى زینتهاى الهى را که براى بندگان خود آفریده ، و روزیهاى پاکیزه را حرام کرده است؟!» بگو: «اینها در زندگى دنیا، براى کسانى است که ایمان آورده‏اند؛ در قیامت نیز ، خالص(براى مؤمنان) خواهد بود.» این گونه آیات را براى کسانى که آگاهند، شرح مى‏دهیم.» (الأعراف:32)
یعنی اصل زینت نمودن نه تنها برای مومنان حرام نیست ، بلکه اساساً اینها برای مومنان است ؛ و غیر مومنان در حقیقت بی اذن خدا از آنها بهره می برند. امّا در آخرت ، همه ی زینتهای عالم فقط برای مومنان خواهد بود. « أُولئِکَ لَهُمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ یُحَلَّوْنَ فیها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ یَلْبَسُونَ ثِیاباً خُضْراً مِنْ سُنْدُسٍ وَ إِسْتَبْرَقٍ مُتَّکِئینَ فیها عَلَى الْأَرائِکِ نِعْمَ الثَّوابُ وَ حَسُنَتْ مُرْتَفَقا ـــــ آنها کسانى هستند که بهشت جاودان براى آنان است؛ باغهایى از بهشت که نهرها از زیر درختان و قصرهایش جارى است؛ در آنجا با دستبندهایى از طلا آراسته مى‏شوند؛ و لباسهایى(فاخر) به رنگ سبز، از حریر نازک و ضخیم، دربر مى‏کنند؛ در حالى که بر تختها تکیه کرده‏اند. چه پاداش خوبى، و چه جمع نیکویى! » (الکهف:31)
پس تا زمانی که زینتهای دنیا در راه باطل و غیر معنوی استفاده نمی شوند و منعی شرعی ندارند ، کسی حقّ ندارد آنها را برای مومنان تحریم نماید. بلی استعمال طلا برای مردان حرام است ، امّا برای زنان ، به شرطی که در راه خدا و برای جلب نظر شوهر باشد نه تنها حرام نیست بلکه مستحبّ و دارای ثواب الهی می باشد. همچنین زینت دادن حرمهای مطهر که ابداً با اغراض دنیایی نیست و برای جلب مردم به مکانهای معنوی است، منع شرعی ندارد. بلی ما اگر بخواهیم خانه های خود را آنگونه زینت دهیم ، خلاف است ؛ امّا نه از جهت زینت بودنش بلکه برای آنکه به غرض الهی نبوده برای تفاخر است. امّا اگر حضرت سلیمان (ع) این کار را بکند ، اشکالی نخواهد داشت ؛ چون او معصوم می باشد ؛ و محال است چنان کاری را برای دنیا انجام دهد. لذا آن حضرت کاخی داشت که مثلش در جهان نیامده است ؛ چنانکه به فرموده ی قرآن کریم ، در آیه ی 44 سوره نمل ، کف حیات آن از بلوری شفّاف بود ؛ به گونه ای که ملکه ی سباء چون خواست وارد حیاط شود ، پنداشت که حیات پر از آب است ؛ لذا جامه های خود را از ساق پا بالا زد تا از آن عبور کند. « قیلَ لَهَا ادْخُلِی الصَّرْحَ فَلَمَّا رَأَتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّةً وَ کَشَفَتْ عَنْ ساقَیْها قالَ إِنَّهُ صَرْحٌ مُمَرَّدٌ مِنْ قَواریرَ قالَتْ رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسی‏ وَ أَسْلَمْتُ مَعَ سُلَیْمانَ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ ـــــــ به او گفته شد: «داخل حیاط (قصر) شو!» هنگامى که نظر به آن افکند، پنداشت نهر آبى است و ساق پاهاى خود را برهنه کرد(تا از آب بگذرد؛ امّا سلیمان) گفت: «(این آب نیست،) بلکه قصرى است از بلور صاف!» (ملکه سبا) گفت: «پروردگارا! من به خود ستم کردم؛ و(اینک) با سلیمان براى خداوندى که پروردگار عالمیان است اسلام آوردم!» » ؛ حال تصوّر فرمایید که در و دیوار آن قصر چگونه بوده و چه شکوهی داشته است؟ و همه ی آنها را حضرت سلیمان (ع) به امر خدا و با توان بالای جنّها ساخته بود تا شکوه و عظمت سلطنت خویش را بر مردمان آشکار سازد.
پس جایی که روا باشد پیامبری چنان کاخی داشته باشد ، چه مانعی دارد که ما حرمهای پاک ائمه اطهار (ع) را تزئین کنیم تا مردم بیشتر رغت کنند به زیارت آن بزرگواران؟
« عَنْ أُمِّ أَیْمَنَ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص فِی حَدِیثٍ طَوِیلٍ وَ فِیهِ أَنَّهُ ذَکَرَ لَهُ جَبْرَئِیلُ ع قِصَّةَ شَهَادَةِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع إِلَى أَنْ قَالَ ثُمَّ یَبْعَثُ اللَّهُ قَوْماً مِنْ أُمَّتِکَ لَا یَعْرِفُهُمُ الْکُفَّارُ وَ لَمْ یَشْرَکُوا فِی تِلْکَ الدِّمَاءِ بِقَوْلٍ وَ لَا فِعْلٍ وَ لَا نِیَّةٍ فَیُوَارُونَ أَجْسَامَهُمْ وَ یُقِیمُونَ رَسْماً لِقَبْرِ سَیِّدِ الشُّهَدَاءِ بِتِلْکَ الْبَطْحَاءِ یَکُونُ عَلَماً لِأَهْلِ الْحَقِّ وَ سَبَباً لِلْمُؤْمِنِینَ إِلَى الْفَوْزِ الْخَبَرَ ــــــ امّ ایمن گوید نقل نموده از رسول خدا (ص) که فرمودند که جبرئیل به او (رسول خدا(ص) ) قصه ی شهادت ابی عبدالله ع را بیان داشت تا آنجا که گفت : خدا گروهى از امّت تو را که کفّار، آنان را نمى‏شناسند و آنها در ریختن آن خونها (خون شهدای کربلا) به زبان و عمل و نیّت شرکت نکرده‏اند مبعوث و مأمور مى‏کند تا اجساد ایشان را به خاک بسپارند و برای قبر سید الشهداء ساختمانی را برپا می کنند که در آن گودى (قتلگاه) قرار دارد ؛ که آن بنا عَلمی (نشانه ای) می شود برای اهل حقّ و وسیله‏اى است براى رستگارى مؤمنین... . » (مستدرک‏الوسائل ج : 10 ص : 217-روایت 11889)
ملاحظه می کنید که جبرئیل(ع) از جانب خدا خبر داده به رسول خدا(ص) که ایرانیان برای سیّد الشهدا(ع) مقبره خواهند ساخت. اینکه فرمود آنها گروهی ناشناس برای کفّار زمان پیامبر(ص) هستند و در جنایت کربلا دخالت نداشته اند، نشان می دهد که مرادشان شیعیان ایرانند. چون در آن زمان، ایرانی هنوز مسلمان نبودند لذا کفّار آنها را به عنوان یاران دین خدا نمی شناختند. در جریان کربلا نیز ایرانی ها دخالت نداشتند. از همان ابتدا نیز عتبات عالیات را ایرانی ها ساخته و اداره نموده اند. بسیاری از مردم کنونی کربلا و نجف نیز در حقیقت ایرانی اند که در قرون گذشته به آنجا مهاجرت نموده اند.
« عَنْ أَبِی عَامِرٍ وَاعِظِ أَهْلِ الْحِجَازِ قَالَ أَتَیْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع فَقُلْتُ لَهُ مَا لِمَنْ زَارَ قَبْرَهُ یَعْنِی أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع وَ عَمَرَ تُرْبَتَهُ فَقَالَ یَا أَبَا عَامِرٍ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ عَلِیٍّ ع أَنَّ النَّبِیَّ ص قَالَ لَهُ وَ اللَّهِ لَتُقْتَلَنَّ بِأَرْضِ الْعِرَاقِ وَ تُدْفَنُ بِهَا قُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا لِمَنْ زَارَ قُبُورَنَا وَ عَمَرَهَا وَ تَعَاهَدَهَا فَقَالَ لِی یَا أَبَا الْحَسَنِ إِنَّ اللَّهَ جَعَلَ قَبْرَکَ وَ قُبُورَ وُلْدِکَ بِقَاعاً مِنْ بِقَاعِ الْجَنَّةِ وَ عَرْصَةً مِنْ عَرَصَاتِهَا وَ إِنَّ اللَّهَ جَعَلَ قُلُوبَ نُجَبَاءَ مِنْ خَلْقِهِ وَ صَفْوَةٍ مِنْ عِبَادِهِ تَحِنُّ إِلَیْکُمْ وَ تَحْتَمِلُ الْمَذَلَّةَ وَ الْأَذَى فِیکُمْ فَیَعْمُرُونَ قُبُورَکُمْ وَ یُکْثِرُونَ زِیَارَتَهَا تَقَرُّباً مِنْهُمْ إِلَى اللَّهِ وَ مَوَدَّةً مِنْهُمْ لِرَسُولِهِ أُولَئِکَ یَا عَلِیُّ الْمَخْصُوصُونَ بِشَفَاعَتِی وَ الْوَارِدُونَ حَوْضِی وَ هُمْ زُوَّارِی غَداً فِی الْجَنَّةِ یَا عَلِیُّ مَنْ عَمَرَ قُبُورَکُمْ وَ تَعَاهَدَهَا فَکَأَنَّمَا أَعَانَ سُلَیْمَانَ بْنَ دَاوُدَ عَلَى بِنَاءِ بَیْتِ الْمَقْدِسِ وَ مَنْ زَارَ قُبُورَکُمْ عَدَلَ ذَلِکَ لَهُ ثَوَابَ سَبْعِینَ حَجَّةً بَعْدَ حَجَّةِ الْإِسْلَامِ وَ خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ حَتَّى یَرْجِعَ مِنْ زِیَارَتِکُمْ کَیَوْمَ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ فَأَبْشِرْ وَ بَشِّرْ أَوْلِیَاءَکَ وَ مُحِبِّیکَ مِنَ النَّعِیمِ وَ قُرَّةِ الْعَیْنِ بِمَا لَا عَیْنٌ رَأَتْ وَ لَا أُذُنٌ سَمِعَتْ وَ لَا خَطَرَ عَلَى قَلْبِ بَشَرٍ وَ لَکِنْ حُثَالَةٌ مِنَ النَّاسِ یُعَیِّرُونَ زُوَّارَ قُبُورِکُمْ بِزِیَارَتِکُمْ کَمَا تُعَیَّرُ الزَّانِیَةُ بِزِنَاهَا أُولَئِکَ شِرَارُ أُمَّتِی لَا أَنَالَهُمُ اللَّهُ شَفَاعَتِی وَ لَا یَرِدُونَ حَوْضِی.» (وسائل‏الشیعة ج : 14 ص : 383)
ترجمه:
« ابو عامر، واعظ اهل حجاز، گوید: رفتم به خدمت حضرت امام جعفر صادق (ع) و سؤال کردم که یا ابن رسول اللَّه! چه ثواب دارد کسى که زیارت کند حضرت امیر المؤمنین (ع) را و تعمیر نماید تربت آن حضرت را؟ فرمودند: اى ابو عامر! خبر داد مرا پدرم از پدرش از جدّش از حضرت امیر المؤمنین (ع) که حضرت سیّد المرسلین (ص) فرمودند به من که: یا على! و اللَّه که تو را شهید خواهند کرد در زمین عراق و در آنجا مدفون خواهى شد. گفتم: یا رسول اللَّه! چه ثواب دارد کسى که قبور ما را زیارت کند و معمور سازد و ملازمت آن نماید و تعاهد آن کند و اهتمام به شأن زیارت آن داشته باشد؟ حضرت فرمودند: یا ابا الحسن! به درستى که حق- سبحانه و تعالى ـ قبر تو را و قبرهاى فرزندان تو را بقعه‏ها گردانیده است از بقعه‏هاى بهشت و عرصه‏ها از عرصه‏هاى جنّت؛ و به درستى که حق- تعالى- دلهاى برگزیدگان خلق و بندگان خاصّ خود را مشتاق و محبّ شما گردانیده است که مشقّتها و آزارها خواهند کشید در راه محبّت شما؛ و ایشان آباد ‏کنندگان قبور شمایند و بسیار به زیارت قبور شما خواهند آمد از جهت رضاى خدا و محبّت رسول او. یا على! ایشان مخصوصانند به شفاعت من و ایشان در حوض کوثر بر من وارد خواهند شد و در بهشت، ایشان به زیارت من خواهند آمد. یا على! هر که معمور و آبادان دارد قبور شما را و تعاهد آن کند به پاکیزگى و بوى خوش و تعظیم و تکریم، چنان باشد که یارى کرده باشد حضرت سلیمان را بر بناى بیت المقدس، و هر که زیارت کند قبور شما را چنان است که بعد از حج اسلام هفتاد حج کرده باشد و چون از زیارت برگردد از گناهان پاک شده باشد مانند روزى که از مادر متولّد شده بود؛ پس خوشحال باش و بشارت ده محبّان و دوستان خود را به نعمتهاى بسیار و به چیزى چند که چشم ایشان را روشن کند که نه چشمها دیده باشد و نه گوشها شنیده باشد و نه در خاطر کسى خطور کرده باشد؛ و جمعى از اراذل مردمان و بدترین خلق خدا سرزنش کنند زیارت‏کنندگان شما را به سبب زیارت، چنان که سرزنش مى‏کنند زناکاران را به زنا؛ این جماعت، بدترین امّت من هستند. ایشان را شفاعت نخواهم کرد و در حوض کوثر بر من وارد نخواهند شد.»
این روایت علاوه بر وسائل الشیعه در کتب روایی معتبر و مشهور دیگر ، با طرق و سند های دیگر نیز آمده است؛ مانند (مستدرک‏الوسائل ج : 10 ص : 215) و (مستدرک‏الوسائل ج : 10 ص : 215)
طبق این روایت، رسول خدا(ص) خبر داده اند که؛
اوّلاً خوبان امّت پیامبر(ص) در آینده، بر قبر ائمه(ع) عمارت درست خواهند نمود؛ و این کارشان چنان مورد رضایت خداست، که گویی به سلیمان(ع) در ساختن بیت المقدّس کمک کرده اند.
ثانیاً خبر دادند که کسانی از مسلمانان هم خواهند بود که سازندگان قبور اهل بیت(ع) و آباد کنندگان آن قبور را سرزنش خواهند نمود، و عمل آنها را در ردیف زنا قرار خواهند داد. یعنی عمل آنها را اسراف خواهند دانست؛ چون اسراف و زنا، هر دو گناه کبیره اند. و آنگاه رسول خدا(ص) این گونه افراد را اراذل (افراد پست) نام نهاد، و فرمود که آنها مورد شفاعت نخواهند بود.
ملاحظه فرمودید که رسول خدا(ص) سازندگان حرمهای اهل بیت(ع) را به حضرت سلیمان(ع) تشبیه نمودند؛ یعنی با این تشبیه خواستند بفهمانند که زیبا سازی حرمها به منظور الهی، نه تنها بد نیست، بلکه کار پیغمبری چون حضرت سلیمان است. و می دانیم که حضرت سلیمان، عبادتگاهی بسیار باشکوه بر پا کرده بوده است.
همچنین حضرت یوسف (ع) در کاخی ساکن بود و در عین اینکه نبوّت داشت ، صاحب شوکت مادّی هم بود ؛ امّا آن زر و زیور و شوکت ظاهری هیچگاه در روح آن بزرگوار رخنه نداشت؛ بلکه او شکوه و عظمت مادّی را در خدمت جلب مردم به سوی معنویّت قرار داده بود.
خود خداوند متعال نیز از تجمّل و زیباسازی برای جلب توجّه بندگانش استفاده نموده تا از این طریق آنها را متوجّه شکوه و عظمت خویش کند.
خداوند متعال فرمود: « إِنَّا زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِزینَةٍ الْکَواکِب‏ ـــــ ما آسمان نزدیک را با ستارگان آراستیم‏ » (الصافات:6) و فرمود: « وَ لَقَدْ جَعَلْنا فِی السَّماءِ بُرُوجاً وَ زَیَّنَّاها لِلنَّاظِرین‏ ــــــ ما در آسمان برجهایى قرار دادیم؛ و آن را براى بینندگان آراستیم. » ‏(الحجر:16) و فرمود: « أَ فَلَمْ یَنْظُرُوا إِلَى السَّماءِ فَوْقَهُمْ کَیْفَ بَنَیْناها وَ زَیَّنَّاها وَ ما لَها مِنْ فُرُوج‏ ـــــــ آیا آنان به آسمان بالاى سرشان نگاه نکردند که چگونه ما آن را بنا کرده‏ایم، و چگونه آن را زینت بخشیده‏ایم ؛ در حالی که هیچ شکاف و شکستى در آن نیست؟! »(ق:6)
ملاحظه می فرمایید که حتّی خود خداوند متعال نیز آسمان و طبیعت را زینت داده تا شکوه خویش را به نمایش بگذارد ؛ و از این راه دل مردمان را به سوی خویش جلب نماید.
با این مقدّمات عرض می شود که تزئین و تجمیل حرم ائمه (ع) نیز اگر صرفاً برای جلب توجّه مردمان به آن ذوات مقدّسه و برای تعظیم آن بزرگواران باشد ، نه تنها اسراف نخواهد بود بلکه مورد تأیید قرآن می باشد. و شکّی نیست که کسی از تجمیل و تزئین این اماکن مقدّسه هدفی جز این ندارد.
مضاف بر آنچه گفته شد ، عرض می شود که خداوند متعال به صراحت فرمود: « ذلِکَ وَ مَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوب‏ ــــــ این است(مناسک حج)! و هر کس شعائر الهى را بزرگ دارد، این کار، نشانه ی تقواى دلهاست.» (الحج:32)
پس هر که در بزرگداشت شعائر الهی بکوشد ، نشانه ی تقوای اوست ؛ و شعائر الهی آن اموری هستند که خدا را به یاد می اندازند. و آیا برتر از امامت و ولایت چیزی هست که از شعائر الهی باشد؟ خداوند متعال در آیات 158 بقره و 36 حجّ ، صفا و مروه و شترهای قربانی را از شعائر الهی معرّفی نموده. حال چگونه ممکن است وجود امام معصوم از شعائر الهی نباشد. و مگر غیر از این است که تزئین و تجمیل ائمه صرفاً برای تعظیم آنهاست؟ 



دسته ها : پاسخ به شبهات
جمعه 1395/1/13 15:33
X