دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 25160
تعداد نوشته ها : 12
تعداد نظرات : 0
Rss
طراح قالب
برخیاز شبهه افکنان یا به تعبیر رسول خدا(ص) ارازل، می گویند: « با وجود این همه فقیر، چرا این همه پول خرج حرمها می شود؟ آیا بهتر نیست که این پولها صرف نیازمند شود؟»
پاسخ:
به یکی گفتند: خربزه می خوری یا هندوانه؟ گفت: هر دو وانه. مگر تزئین حرمها به این معنی است که به فقرا کمک نکنیم؟! اتّفاقاً هر چه این حرمها آبادتر باشند، به همان اندازه نیز فقرا بیشتر بهره می برند. چون مردم زمانی دست و دلباز می شوند و به فکر فقرا می افتند که احساسهای معنوی آنها به غلیان در می آید؛ و این احساسها بیشتر زمانی به غلیان می آید که به زیارت اهل بیت(ع) می روند. حتّی مردم وقتی تصویر حرم امام رضا(ع) یا سیّد الشهدا(ع) را در تلوزیون می بینند روحشان تلطیف می شود. لذا اگر به جامعه نگاه کنید می بینید که بیشترین خیرات در حقّ مستمندان، با نام و یاد اهل بیت(ع) می باشد. این همه سفره های اطعام به یادآنهاست؛ این همه موقافات همچون مدارس و مساجد و ... با نام و یاد آنهاست. و... .
اگر این حرمها آباد و پرشکوه نباشند، مردم میل چندانی به آنها نمی کنند؛ و هنگام قرار گرفتن در کنار مزار آن بزرگواران، شکوه آن بزرگواران را کمتر ادراک می نمایند. در نتیجه انگیزه ها برای کمک به مستمندان نیز فروکش می کنند. واقع مطلب این است که هر یک ریالی که برای حرمهای اهل بیت(ع) خرج می شود، هزاران ریال نصیب نیازمندان می کند. لذا اگراین یک ریال خرج نشود، آن هزاران ریال هم خرج نیازمندان نخواهد شد. اگر دنیا را بگردید، مردی دست و دلبازتر از شیعیان نمی یابید، و شیعیان، در محرّم، از هر زمانی دست و دلبازتر می شوند. وقتی به حرمهای اهل بیت(ع) می روند، دست و دلبازتر می شوند.
از اینها گذشته، هر ساله هزاران فقیر از خوان ائمه(ع) استفاده می کنند. چون دارایی اهل بیت(ع) فقط همان زیور آلات داخل حرمها نیست؛ بلکه موقوفات فراوان همچون زمینهای زراعی و کارخانجات و مدارس ... نیز دارند که هزاران نفر در آنها کار کرده و کسب درآمد می کنند؛ واز فواید این موقوفات در مسیر رشد اقتصادی و فرهنگی مردم و از جمله مستمندان استفاده می شود. لذا اگر خود حرمها تزئین می شوند، برای آن است کهمردم جذب این اماکن مقدّس شوند و در پرتو شکوه ظاهری این اماکن، بتوانند با معنویّت صاحب حرم نیز ارتباط برقرار کنند؛ و در اثر این ارتباط معنوی، دست و دل خویش را به امور خیر بگشایند؛ که نتیجه ی آن بهره مندی هزاران نفردر کلّ کشور است. اگر بلا تشبیه بخواهیم مثالی بزنیم، می گوییم: این تزئینات با هنرهای معنوی به کار رفته در آنها ـ که روح کمال جوی آدمی را نوازش می کنند ـ در حقیقت نوعی تبلیغ معنوی است برای کشاندن انسانها به سویکانون معنویّت ائمه(ع). چون اغلب انسانها آن اندازه تعالی روحی ندارند که بتوانند شکوه معنوی را قبل از شکوه مادّی ببینند. امّا وقتی در اثر کشش شکوه مادّی به کانونهای معنویّت نزدیک شدند، خود به خود در پرتو آن شکوه معنوی نیز قرار می گیرند. کما اینکه وقتی بشر به طبیعت زیبا می نگرد، ناخودآگاه عقل و دل خویش را متوجّه خداوند متعال نیز می کند.
خدا می داند که اگر نبودند همین حرمهای باشکوه، مردم به فقرا رسیدگی نمی کردند و در راه خیر هزینه ی چندانی نمی کردند. فقط کافی است مقایسه ای بکنید بین شیعیانی که به زیارت اهل بیت(ع) می روند و به آن حرمها کمک می کنند با شیعیانی که چنین نیستند. می بینید که گروه نخست، خیلی خیلی بیشتر به فقرا می رسند و خیلی خیلی بیشتر خیرات می دهند. همچنین مقایسه کنید بین شیعیان واهل سنّت. به جرأت می توان گفت که فقط کشور ایران، به تنهایی بیش از تمام کشورهای سنّی به بیچارگان کمک می کنند. در پاکستان سیل آمد؛ اکثر مردم این کشور هم سنّی هستند؛ ولی مردم ایران، بیش از همه کمک کردند. فلسطین، سنّی است؛ ولی ایرانیان سی و اندی سال است که بی دریغ به آنها کمک مالی می کنند.در سومالی سنّی مذهب، قحطی شد، باز ایرانیان بیش از همه کمک کردند.
چراایرانیان چنین هستند؟ مگر سنّی ها آیات انفاق را ندیده اند؟ مگر آنها کم ثروت دارند؟ هم تعداد سنّی ها بیشتر است هم ثروت بیشتری دارند، امّا کلّ سنّی ها به اندازه ی شیعیان انفاق نمی کنند. چرا؟
سرّ مطلب در همینجاست که ایرانیان، حرمهای اهل بیت(ع) را دارند. وقتی تلوزیون ما مردم سیل زده ی پاکستان را نشان می دهد، و یک لحظه هم حرم امام رضا(ع) یا حرم امام حسین(ع)را نشان می دهد، یا خود افراد در دیوار خانه شان عکس این حرمها را می بینند، به یاد انفاقات آن بزرگواران می افتند و دلهاشان به لرزه در می آید وبه عشق اهل بیت(ع) چشم از مال دنیا می بندند.
خلاصه ی کلام آنکه:
اگرکسی حاضر نیست برای حرم امام معصوم پول خرج کند، برای همسایه اش به نحو اولی پول خرج نمی کند. امّا وقتی آنقدر دلش با اهل بیت(ع) گره خورده که حاضر است از شکم خودش بزند و خرج حرم امامش کند، به یاد و توصیه ی همان امامش، حاضر است فقرا را هم یاری کند؛ اگر چه فقیر سنّی یا مسیحی باشند.
دسته ها : پاسخ به شبهات
يکشنبه 1395/1/15 11:1
1ـ اسراف یعنی مصرف نمودن چیزی در جایی که خدا اجازه ی آن را نداده است. و اجازه ی خدا یعنی حکم عقل و حکم شرع. یعنی هر چیزی که عقل و شرع به آن فرمان دهند، فرمان خداست و هر چه را عقل و شرع از آن نهی کنند، نهی خداست. مثلاً خرج نمودن پول برای خرید سیگار، اسراف است. چون سیگار فایده ی عقلانی ندارد. یا صرف عمر برای بازی شطرنج، اسراف است. چون بازی شطرنج ـ حتّی اگر شرعاً مباح باشد ـ فایده اش در حدّی نیست که با عمر از دست رفته برابری کند. بازی های رایانه ای هم همین گونه اند. اساساً صرف عمر در چیزی ارزشش کمتر از عمر صرف شده باشد، اسراف در عمر است. طبق روایات، کمترین ارزش عمر بشر، بهشت است. لذا صرف عمر برای کمتر از بهشت، اسراف می باشد.
2ـ تجمّل گرایی اخروی اسراف نیست.
اغلب مردم توهّم می کنند که هر نوع تجمّل گرایی، از مصادیق اسراف است؛ حال آنکه چنین نیست ! تجمّل گرایی یعنی زیباگرایی ؛ چون تجمّل از جمال است به معنی زیبایی. تجمّل گرایی دو معنا یا دو کاربرد دارد ؛ تجمل گرایی به معنی پرداختن به زیبایی های دنیایی به غرض خود دنیا که نتیجه اش دور شدن از معنویّت است ؛ که این معنای منفی تجمّل گرایی است ؛ و تجمّل گرایی به غرض جلب انسانها به معنویّت ؛ که این مورد ، نه تنها بد نیست بلکه مطلوب می باشد ؛ و خداوند متعال نه تنها از آن نهی نکرده ، بلکه به آن امر نموده و بلکه بالاتر ، خودش نیز از آن استفاده کرده است. و گفتیم که اگر خدا به چیزی امر نمود، دیگر اسراف نخواهد بود. خداوند متعال درباره ی معنی منفی تجمّل گرایی (زیبایی گرایی منفی) فرمود: « فَخَرَجَ عَلى‏ قَوْمِهِ فی‏ زینَتِهِ قالَ الَّذینَ یُریدُونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا یا لَیْتَ لَنا مِثْلَ ما أُوتِیَ قارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظیم‏ ـــــــ (روزى قارون) با تمام زینت خود در برابر قومش ظاهر شد، آنها که خواهان زندگى دنیا بودند گفتند: « اى کاش همانند آنچه به قارون داده شده است ما نیز داشتیم! به راستى که او بهره ی عظیمى دارد.» » (القصص:79)
و فرمود: « مَنْ کانَ یُریدُ الْحَیاةَ الدُّنْیا وَ زینَتَها نُوَفِّ إِلَیْهِمْ أَعْمالَهُمْ فیها وَ هُمْ فیها لا یُبْخَسُونَ ـــــ کسانى که زندگى دنیا و زینت آن را بخواهند، اعمالشان را در همین دنیا بطور کامل به آنها مى‏دهیم؛ و چیزى کم و کاست از آنها نخواهد شد. » (هود:15)
خداوند متعال در آیه ی نخست ، تجمّل گرایی قارون را زشت شمرد و از آرزو کنندگان جایگاه او نیز با لحنی مذمّت آلود یاد نمود ؛ و در آیه ی دوم ، متذکّر شد که هر که زینت و تجمّل دنیایی را برای خود دنیا بخواهد ، در همین دنیا نتیجه ی تلاش دنیایی خود را می گیرد و به همان تجمّلات می رسد ؛ امّا در آخرت بی بهره خواهد بود.
امّا درباره ی تجمّل و زیبایی گرایی در مسیر معنویّت فرمود:
« یا بَنی‏ آدَمَ خُذُوا زینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَ کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفین‏ ـــــ اى فرزندان آدم! زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد، با خود بردارید! و بخورید و بیاشامید، ولى اسراف نکنید که خداوند مسرفان را دوست نمى‏دارد.» (الأعراف:31)
یعنی وقتی به مسجد می روید یا در جایگاه نماز قرار می گیرید، خود را زینت دهید و با لباسهای زیبا و سر و رویی زیبا و با بویی خوش به نماز ایستید! بلکه در روایات گفته شده که زنان طلاجات خود را هم در حال نماز استفاده کنند. این آیه، قطعاً درباره ی اسراف است. در این آیه، آنجا که از خوردن و نوشیدن سخن می گوید، حدّ متعارفش را مجاز می داند ولی بیش از حدّ اعتدال را اسراف می نامد، امّا وقتی امر می کند که در حال عبادت، زینت خود را همراه خود کنید، قید نمی زند که کم زینت کنید.
وقتی خود اشخاص در حال عبادت، شایسته است زینت کنند، روشن است که مکانهای عبادت هم باید زیبا باشند، تا مردم با رغبت بیشتری به آن اماکن بروند. البته در مساجد، نمی توان از طلا استفاده نمود؛ چون در خصوص مسجد، از این کار نهی شده است؛ امّا در غیر مسجد، نهی نشده است. در مورد عبادت کنندگان هم مردان مجاز نیستند خود را با طلا زینت کنند ولی زن نه تنها مجازند بلکه توصیه شده اند به این کار.
همچنین خدای تعالی فرمود: « قُلْ مَنْ حَرَّمَ زینَةَ اللَّهِ الَّتی‏ أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِیَ لِلَّذینَ آمَنُوا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا خالِصَةً یَوْمَ الْقِیامَةِ کَذلِکَ نُفَصِّلُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ ـــــــــ بگو: « چه کسى زینتهاى الهى را که براى بندگان خود آفریده ، و روزیهاى پاکیزه را حرام کرده است؟!» بگو: «اینها در زندگى دنیا، براى کسانى است که ایمان آورده‏اند؛ در قیامت نیز ، خالص(براى مؤمنان) خواهد بود.» این گونه آیات را براى کسانى که آگاهند، شرح مى‏دهیم.» (الأعراف:32)
یعنی اصل زینت نمودن نه تنها برای مومنان حرام نیست ، بلکه اساساً اینها برای مومنان است ؛ و غیر مومنان در حقیقت بی اذن خدا از آنها بهره می برند. امّا در آخرت ، همه ی زینتهای عالم فقط برای مومنان خواهد بود. « أُولئِکَ لَهُمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ یُحَلَّوْنَ فیها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ یَلْبَسُونَ ثِیاباً خُضْراً مِنْ سُنْدُسٍ وَ إِسْتَبْرَقٍ مُتَّکِئینَ فیها عَلَى الْأَرائِکِ نِعْمَ الثَّوابُ وَ حَسُنَتْ مُرْتَفَقا ـــــ آنها کسانى هستند که بهشت جاودان براى آنان است؛ باغهایى از بهشت که نهرها از زیر درختان و قصرهایش جارى است؛ در آنجا با دستبندهایى از طلا آراسته مى‏شوند؛ و لباسهایى(فاخر) به رنگ سبز، از حریر نازک و ضخیم، دربر مى‏کنند؛ در حالى که بر تختها تکیه کرده‏اند. چه پاداش خوبى، و چه جمع نیکویى! » (الکهف:31)
پس تا زمانی که زینتهای دنیا در راه باطل و غیر معنوی استفاده نمی شوند و منعی شرعی ندارند ، کسی حقّ ندارد آنها را برای مومنان تحریم نماید. بلی استعمال طلا برای مردان حرام است ، امّا برای زنان ، به شرطی که در راه خدا و برای جلب نظر شوهر باشد نه تنها حرام نیست بلکه مستحبّ و دارای ثواب الهی می باشد. همچنین زینت دادن حرمهای مطهر که ابداً با اغراض دنیایی نیست و برای جلب مردم به مکانهای معنوی است، منع شرعی ندارد. بلی ما اگر بخواهیم خانه های خود را آنگونه زینت دهیم ، خلاف است ؛ امّا نه از جهت زینت بودنش بلکه برای آنکه به غرض الهی نبوده برای تفاخر است. امّا اگر حضرت سلیمان (ع) این کار را بکند ، اشکالی نخواهد داشت ؛ چون او معصوم می باشد ؛ و محال است چنان کاری را برای دنیا انجام دهد. لذا آن حضرت کاخی داشت که مثلش در جهان نیامده است ؛ چنانکه به فرموده ی قرآن کریم ، در آیه ی 44 سوره نمل ، کف حیات آن از بلوری شفّاف بود ؛ به گونه ای که ملکه ی سباء چون خواست وارد حیاط شود ، پنداشت که حیات پر از آب است ؛ لذا جامه های خود را از ساق پا بالا زد تا از آن عبور کند. « قیلَ لَهَا ادْخُلِی الصَّرْحَ فَلَمَّا رَأَتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّةً وَ کَشَفَتْ عَنْ ساقَیْها قالَ إِنَّهُ صَرْحٌ مُمَرَّدٌ مِنْ قَواریرَ قالَتْ رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسی‏ وَ أَسْلَمْتُ مَعَ سُلَیْمانَ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ ـــــــ به او گفته شد: «داخل حیاط (قصر) شو!» هنگامى که نظر به آن افکند، پنداشت نهر آبى است و ساق پاهاى خود را برهنه کرد(تا از آب بگذرد؛ امّا سلیمان) گفت: «(این آب نیست،) بلکه قصرى است از بلور صاف!» (ملکه سبا) گفت: «پروردگارا! من به خود ستم کردم؛ و(اینک) با سلیمان براى خداوندى که پروردگار عالمیان است اسلام آوردم!» » ؛ حال تصوّر فرمایید که در و دیوار آن قصر چگونه بوده و چه شکوهی داشته است؟ و همه ی آنها را حضرت سلیمان (ع) به امر خدا و با توان بالای جنّها ساخته بود تا شکوه و عظمت سلطنت خویش را بر مردمان آشکار سازد.
پس جایی که روا باشد پیامبری چنان کاخی داشته باشد ، چه مانعی دارد که ما حرمهای پاک ائمه اطهار (ع) را تزئین کنیم تا مردم بیشتر رغت کنند به زیارت آن بزرگواران؟
« عَنْ أُمِّ أَیْمَنَ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص فِی حَدِیثٍ طَوِیلٍ وَ فِیهِ أَنَّهُ ذَکَرَ لَهُ جَبْرَئِیلُ ع قِصَّةَ شَهَادَةِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع إِلَى أَنْ قَالَ ثُمَّ یَبْعَثُ اللَّهُ قَوْماً مِنْ أُمَّتِکَ لَا یَعْرِفُهُمُ الْکُفَّارُ وَ لَمْ یَشْرَکُوا فِی تِلْکَ الدِّمَاءِ بِقَوْلٍ وَ لَا فِعْلٍ وَ لَا نِیَّةٍ فَیُوَارُونَ أَجْسَامَهُمْ وَ یُقِیمُونَ رَسْماً لِقَبْرِ سَیِّدِ الشُّهَدَاءِ بِتِلْکَ الْبَطْحَاءِ یَکُونُ عَلَماً لِأَهْلِ الْحَقِّ وَ سَبَباً لِلْمُؤْمِنِینَ إِلَى الْفَوْزِ الْخَبَرَ ــــــ امّ ایمن گوید نقل نموده از رسول خدا (ص) که فرمودند که جبرئیل به او (رسول خدا(ص) ) قصه ی شهادت ابی عبدالله ع را بیان داشت تا آنجا که گفت : خدا گروهى از امّت تو را که کفّار، آنان را نمى‏شناسند و آنها در ریختن آن خونها (خون شهدای کربلا) به زبان و عمل و نیّت شرکت نکرده‏اند مبعوث و مأمور مى‏کند تا اجساد ایشان را به خاک بسپارند و برای قبر سید الشهداء ساختمانی را برپا می کنند که در آن گودى (قتلگاه) قرار دارد ؛ که آن بنا عَلمی (نشانه ای) می شود برای اهل حقّ و وسیله‏اى است براى رستگارى مؤمنین... . » (مستدرک‏الوسائل ج : 10 ص : 217-روایت 11889)
ملاحظه می کنید که جبرئیل(ع) از جانب خدا خبر داده به رسول خدا(ص) که ایرانیان برای سیّد الشهدا(ع) مقبره خواهند ساخت. اینکه فرمود آنها گروهی ناشناس برای کفّار زمان پیامبر(ص) هستند و در جنایت کربلا دخالت نداشته اند، نشان می دهد که مرادشان شیعیان ایرانند. چون در آن زمان، ایرانی هنوز مسلمان نبودند لذا کفّار آنها را به عنوان یاران دین خدا نمی شناختند. در جریان کربلا نیز ایرانی ها دخالت نداشتند. از همان ابتدا نیز عتبات عالیات را ایرانی ها ساخته و اداره نموده اند. بسیاری از مردم کنونی کربلا و نجف نیز در حقیقت ایرانی اند که در قرون گذشته به آنجا مهاجرت نموده اند.
« عَنْ أَبِی عَامِرٍ وَاعِظِ أَهْلِ الْحِجَازِ قَالَ أَتَیْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع فَقُلْتُ لَهُ مَا لِمَنْ زَارَ قَبْرَهُ یَعْنِی أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع وَ عَمَرَ تُرْبَتَهُ فَقَالَ یَا أَبَا عَامِرٍ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ عَلِیٍّ ع أَنَّ النَّبِیَّ ص قَالَ لَهُ وَ اللَّهِ لَتُقْتَلَنَّ بِأَرْضِ الْعِرَاقِ وَ تُدْفَنُ بِهَا قُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا لِمَنْ زَارَ قُبُورَنَا وَ عَمَرَهَا وَ تَعَاهَدَهَا فَقَالَ لِی یَا أَبَا الْحَسَنِ إِنَّ اللَّهَ جَعَلَ قَبْرَکَ وَ قُبُورَ وُلْدِکَ بِقَاعاً مِنْ بِقَاعِ الْجَنَّةِ وَ عَرْصَةً مِنْ عَرَصَاتِهَا وَ إِنَّ اللَّهَ جَعَلَ قُلُوبَ نُجَبَاءَ مِنْ خَلْقِهِ وَ صَفْوَةٍ مِنْ عِبَادِهِ تَحِنُّ إِلَیْکُمْ وَ تَحْتَمِلُ الْمَذَلَّةَ وَ الْأَذَى فِیکُمْ فَیَعْمُرُونَ قُبُورَکُمْ وَ یُکْثِرُونَ زِیَارَتَهَا تَقَرُّباً مِنْهُمْ إِلَى اللَّهِ وَ مَوَدَّةً مِنْهُمْ لِرَسُولِهِ أُولَئِکَ یَا عَلِیُّ الْمَخْصُوصُونَ بِشَفَاعَتِی وَ الْوَارِدُونَ حَوْضِی وَ هُمْ زُوَّارِی غَداً فِی الْجَنَّةِ یَا عَلِیُّ مَنْ عَمَرَ قُبُورَکُمْ وَ تَعَاهَدَهَا فَکَأَنَّمَا أَعَانَ سُلَیْمَانَ بْنَ دَاوُدَ عَلَى بِنَاءِ بَیْتِ الْمَقْدِسِ وَ مَنْ زَارَ قُبُورَکُمْ عَدَلَ ذَلِکَ لَهُ ثَوَابَ سَبْعِینَ حَجَّةً بَعْدَ حَجَّةِ الْإِسْلَامِ وَ خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ حَتَّى یَرْجِعَ مِنْ زِیَارَتِکُمْ کَیَوْمَ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ فَأَبْشِرْ وَ بَشِّرْ أَوْلِیَاءَکَ وَ مُحِبِّیکَ مِنَ النَّعِیمِ وَ قُرَّةِ الْعَیْنِ بِمَا لَا عَیْنٌ رَأَتْ وَ لَا أُذُنٌ سَمِعَتْ وَ لَا خَطَرَ عَلَى قَلْبِ بَشَرٍ وَ لَکِنْ حُثَالَةٌ مِنَ النَّاسِ یُعَیِّرُونَ زُوَّارَ قُبُورِکُمْ بِزِیَارَتِکُمْ کَمَا تُعَیَّرُ الزَّانِیَةُ بِزِنَاهَا أُولَئِکَ شِرَارُ أُمَّتِی لَا أَنَالَهُمُ اللَّهُ شَفَاعَتِی وَ لَا یَرِدُونَ حَوْضِی.» (وسائل‏الشیعة ج : 14 ص : 383)
ترجمه:
« ابو عامر، واعظ اهل حجاز، گوید: رفتم به خدمت حضرت امام جعفر صادق (ع) و سؤال کردم که یا ابن رسول اللَّه! چه ثواب دارد کسى که زیارت کند حضرت امیر المؤمنین (ع) را و تعمیر نماید تربت آن حضرت را؟ فرمودند: اى ابو عامر! خبر داد مرا پدرم از پدرش از جدّش از حضرت امیر المؤمنین (ع) که حضرت سیّد المرسلین (ص) فرمودند به من که: یا على! و اللَّه که تو را شهید خواهند کرد در زمین عراق و در آنجا مدفون خواهى شد. گفتم: یا رسول اللَّه! چه ثواب دارد کسى که قبور ما را زیارت کند و معمور سازد و ملازمت آن نماید و تعاهد آن کند و اهتمام به شأن زیارت آن داشته باشد؟ حضرت فرمودند: یا ابا الحسن! به درستى که حق- سبحانه و تعالى ـ قبر تو را و قبرهاى فرزندان تو را بقعه‏ها گردانیده است از بقعه‏هاى بهشت و عرصه‏ها از عرصه‏هاى جنّت؛ و به درستى که حق- تعالى- دلهاى برگزیدگان خلق و بندگان خاصّ خود را مشتاق و محبّ شما گردانیده است که مشقّتها و آزارها خواهند کشید در راه محبّت شما؛ و ایشان آباد ‏کنندگان قبور شمایند و بسیار به زیارت قبور شما خواهند آمد از جهت رضاى خدا و محبّت رسول او. یا على! ایشان مخصوصانند به شفاعت من و ایشان در حوض کوثر بر من وارد خواهند شد و در بهشت، ایشان به زیارت من خواهند آمد. یا على! هر که معمور و آبادان دارد قبور شما را و تعاهد آن کند به پاکیزگى و بوى خوش و تعظیم و تکریم، چنان باشد که یارى کرده باشد حضرت سلیمان را بر بناى بیت المقدس، و هر که زیارت کند قبور شما را چنان است که بعد از حج اسلام هفتاد حج کرده باشد و چون از زیارت برگردد از گناهان پاک شده باشد مانند روزى که از مادر متولّد شده بود؛ پس خوشحال باش و بشارت ده محبّان و دوستان خود را به نعمتهاى بسیار و به چیزى چند که چشم ایشان را روشن کند که نه چشمها دیده باشد و نه گوشها شنیده باشد و نه در خاطر کسى خطور کرده باشد؛ و جمعى از اراذل مردمان و بدترین خلق خدا سرزنش کنند زیارت‏کنندگان شما را به سبب زیارت، چنان که سرزنش مى‏کنند زناکاران را به زنا؛ این جماعت، بدترین امّت من هستند. ایشان را شفاعت نخواهم کرد و در حوض کوثر بر من وارد نخواهند شد.»
این روایت علاوه بر وسائل الشیعه در کتب روایی معتبر و مشهور دیگر ، با طرق و سند های دیگر نیز آمده است؛ مانند (مستدرک‏الوسائل ج : 10 ص : 215) و (مستدرک‏الوسائل ج : 10 ص : 215)
طبق این روایت، رسول خدا(ص) خبر داده اند که؛
اوّلاً خوبان امّت پیامبر(ص) در آینده، بر قبر ائمه(ع) عمارت درست خواهند نمود؛ و این کارشان چنان مورد رضایت خداست، که گویی به سلیمان(ع) در ساختن بیت المقدّس کمک کرده اند.
ثانیاً خبر دادند که کسانی از مسلمانان هم خواهند بود که سازندگان قبور اهل بیت(ع) و آباد کنندگان آن قبور را سرزنش خواهند نمود، و عمل آنها را در ردیف زنا قرار خواهند داد. یعنی عمل آنها را اسراف خواهند دانست؛ چون اسراف و زنا، هر دو گناه کبیره اند. و آنگاه رسول خدا(ص) این گونه افراد را اراذل (افراد پست) نام نهاد، و فرمود که آنها مورد شفاعت نخواهند بود.
ملاحظه فرمودید که رسول خدا(ص) سازندگان حرمهای اهل بیت(ع) را به حضرت سلیمان(ع) تشبیه نمودند؛ یعنی با این تشبیه خواستند بفهمانند که زیبا سازی حرمها به منظور الهی، نه تنها بد نیست، بلکه کار پیغمبری چون حضرت سلیمان است. و می دانیم که حضرت سلیمان، عبادتگاهی بسیار باشکوه بر پا کرده بوده است.
همچنین حضرت یوسف (ع) در کاخی ساکن بود و در عین اینکه نبوّت داشت ، صاحب شوکت مادّی هم بود ؛ امّا آن زر و زیور و شوکت ظاهری هیچگاه در روح آن بزرگوار رخنه نداشت؛ بلکه او شکوه و عظمت مادّی را در خدمت جلب مردم به سوی معنویّت قرار داده بود.
خود خداوند متعال نیز از تجمّل و زیباسازی برای جلب توجّه بندگانش استفاده نموده تا از این طریق آنها را متوجّه شکوه و عظمت خویش کند.
خداوند متعال فرمود: « إِنَّا زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِزینَةٍ الْکَواکِب‏ ـــــ ما آسمان نزدیک را با ستارگان آراستیم‏ » (الصافات:6) و فرمود: « وَ لَقَدْ جَعَلْنا فِی السَّماءِ بُرُوجاً وَ زَیَّنَّاها لِلنَّاظِرین‏ ــــــ ما در آسمان برجهایى قرار دادیم؛ و آن را براى بینندگان آراستیم. » ‏(الحجر:16) و فرمود: « أَ فَلَمْ یَنْظُرُوا إِلَى السَّماءِ فَوْقَهُمْ کَیْفَ بَنَیْناها وَ زَیَّنَّاها وَ ما لَها مِنْ فُرُوج‏ ـــــــ آیا آنان به آسمان بالاى سرشان نگاه نکردند که چگونه ما آن را بنا کرده‏ایم، و چگونه آن را زینت بخشیده‏ایم ؛ در حالی که هیچ شکاف و شکستى در آن نیست؟! »(ق:6)
ملاحظه می فرمایید که حتّی خود خداوند متعال نیز آسمان و طبیعت را زینت داده تا شکوه خویش را به نمایش بگذارد ؛ و از این راه دل مردمان را به سوی خویش جلب نماید.
با این مقدّمات عرض می شود که تزئین و تجمیل حرم ائمه (ع) نیز اگر صرفاً برای جلب توجّه مردمان به آن ذوات مقدّسه و برای تعظیم آن بزرگواران باشد ، نه تنها اسراف نخواهد بود بلکه مورد تأیید قرآن می باشد. و شکّی نیست که کسی از تجمیل و تزئین این اماکن مقدّسه هدفی جز این ندارد.
مضاف بر آنچه گفته شد ، عرض می شود که خداوند متعال به صراحت فرمود: « ذلِکَ وَ مَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوب‏ ــــــ این است(مناسک حج)! و هر کس شعائر الهى را بزرگ دارد، این کار، نشانه ی تقواى دلهاست.» (الحج:32)
پس هر که در بزرگداشت شعائر الهی بکوشد ، نشانه ی تقوای اوست ؛ و شعائر الهی آن اموری هستند که خدا را به یاد می اندازند. و آیا برتر از امامت و ولایت چیزی هست که از شعائر الهی باشد؟ خداوند متعال در آیات 158 بقره و 36 حجّ ، صفا و مروه و شترهای قربانی را از شعائر الهی معرّفی نموده. حال چگونه ممکن است وجود امام معصوم از شعائر الهی نباشد. و مگر غیر از این است که تزئین و تجمیل ائمه صرفاً برای تعظیم آنهاست؟ 


دسته ها : پاسخ به شبهات
جمعه 1395/1/13 15:33
 با مراجعه به تاریخ پی می‌بریم که ساختن زیارتگاه و مزار برای بزرگان، سنتی همیشگی در طول تاریخ بوده است. اینک به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:
1. مزار بلال حبشی:
قبر او در ‹دمشق› در باب الصغیر است. ابن جبیر می‌گوید:وفی رأس القبر المبارک تاریخ باسمه، والدعاء فی هذا الموضع المبارک مستجاب، قد جرّب کثیر من الأولیاء وأهل الخیرالمتبرّکین بزیارتهم.( رحلة ابن جبیر، ص 229)
و در سر قبر مبارک او تاریخی به اسم او است، و دعا در آن موضع مبارک مستجاب است. بسیاری از اولیا و اهل خیری که به زیارت اولیا متبرکند این مطلب را تجربه کرده‌اند.
2. مزار سلمان فارسی:
‹خطیب بغدادی› می‌گوید:قبره الآن ظاهر معروف بقرب إیوان کسری علیه بناء وهناک خادم مقیم لحفظ الموضع وعمارته والنظر فی أمر مصالحه، وقد رأیت الموضع وزرته غیر مرة.( تاریخ بغدادی، ج 1، ص 163.) قبر او ‹سلمان فارسی) الآن نزدیک ایوان کسری، ظاهر و معروف است و بر روی آن ساختمانی است و در آنجا خادمی اقامت کرده تا آنجا و عمارتش را حفظ نموده و در امر مصالحش نظر کند. من آن موضع را دیده‌ام و چندین بار نیز زیارت کرده‌ام.
3. مزار طلحة بن عبیدالله
‹ابن بطوطه› می‌گوید:مشهد طلحة بن عبیدالله أحد العشرة وهو بداخل المدینة وعلیه قبّة ومسجد.( تاریخ بغدادی، ج 1، ص 163.)مشهد طلحة بن عبیدالله ـ یکی از ده نفری است که بشارت به بهشت به او داده شده ـ داخل مدینه است و بر روی آن گنبد و مسجدی است.
4. مزار ابوایّوب انصاری
‹حاکم نیشابوری› می‌نویسد:یتعاهدون ـ أی أهل الروم ـ قبره ویزورونه ویستشفعون به إذا قحطوا.( مستدرک حاکم، ج 3، ص 458؛ صفة الصفوة، ابن جوزی، ج 1، ص 187)اهالی روم با قبر او عهد و پیمان دارند و به زیارت او می‌آیند و به او هنگام قحطی استشفاع می‌کنند.
5. مرقد امیرالمؤمنین ( علیه السلام )
‹حسین بن احمد بن محمّد› معروف به ابن حجاج بغدادی یکی از شعرای قرن سوم و چهارم، قصیده فائیه‌ای در مدح امام امیرالمؤمنین ( علیه السلام ) دارد که در کنار قبر حضرت سروده است. او به گنبد حضرت خطاب کرده و می‌گوید:
یا صاحب القبة البیضاءِ علی النَّجفِ
مَنْ زار قبرکَ واستشفی لدیکَ شفَی
زُوروا أَبا الحَسـنِ الهـادی لَعَلَّـکُم
تـَحظُونَ بِالأجرِ وَالإقبـالِ وَالزلفِ (وفیات الاعیان، ج 1، ص 170؛ المنتظم، ج 7، ص 216)
ای صاحب گنبد سفید بر نجف، هر کس قبر تو را زیارت کند
و نزد تو شفا طلبد، شفا می‌یابد.
ابوالحسن هادی را زیارت کنید، تا شاید شما از اجر و اقبال و خوشی بهره ببرید.
ابن بطوطه می‌گوید:وهذه الروضة ظهرت لها کرامات، لأنّ بها قبر علیّ فمنها:إنّ لیلة السابع والعشرین من رجب وتسمّی عندهم لیلة المحیا، یؤتی إلی تلک الروضة بکلّ مقعد من العراقین و خراسان و بلاد فارس والروم. فیجتمع منهم الثلاثون والأربعون ونحو ذلک. فإذا کان بعد العشاء الآخر جعلوا فوق الضریح المقدس، والناس ینتظرون قیامهم، وهم مابین مصلّ وذاکر وتال ومشاهد للروضة. فإذا مضی من اللیل نصفه أو ثلثاه أو نحو ذلک قام الجمیع اصحّاء من غیر سوء، وهم یقولون (لا إله إلاّ الله، محمّداً رسول الله، علیّ ولی الله). وهذا أمر مستفیض عندهم سمعته من الثقات.( رحلة ابن بطوطه، ص 195.)
و برای این بارگاه کراماتی ظاهر شده است؛ زیرا در آن قبر علی است. از آن جمله اینکه شب بیست و هفتم از رجب که نزد آنان به شب زنده‌داری معروف است، نزد آن بارگاه هر زمین‌گیر و معلول را از عراق و خراسان و شهرهای فارس و روم می‌آورند. هر کدام از آنها، سی تا و چهل تا، دور هم جمع می‌شوند. و چون بعد از نماز عشا می‌شود آنها را بالای سر ضریح مقدس قرار می‌دهند، و مردم منتظر برپا شدن آنها هستند؛ در حالی که خودشان مشغول نماز و ذکر و تلاوت قرآن و مشاهده ضریح حضرتند. و چون از شب، نصف یا دو سوم یا مثل این مقدار می‌گذارد، همگی صحیح و سالم بدون آنکه مشکلی در آنها باشد از جا برمی‌خیزند؛ در حالی که همگی می‌گویند: (لا اله الاّ الله، محمّداً رسول الله، علی ولی الله). و این قصه‌ای معروف نزد آنان است که من از افراد مورد وثوق شنیدم.
6. مرقد امام کاظم ( علیه السلام )
‹خطیب بغدادی› به سندش از ‹احمد بن جعفر بن حمدان قطیعی› نقل کرده که گفت: از حسن بن ابراهیم ابوعلی خلال (شیخ حنابله در عصرش) شنیدم که می‌گفت: ما همّنی أمر فقصدت قبر موسی بن جعفر، فتوسلت به إلاّ سهّل الله تعالی لی ما أحبّ.( تاریخ بغداد، ج 1، ص 120.) هیچ امر مهمی برای من اتفاق نیفتاد جز آنکه قصد قبر موسی بن جعفر را کردم و به او متوسل شدم تا آنکه خداوند متعال برای من آنچه را که دوست داشتم تسهیل نمود.
7. مرقد امام رضا ( علیه السلام )
‹حاکم نیشابوری› در مورد امام رضا ( علیه السلام ) می‌گوید: استشهد علی بن موسی بسناباد من طوس. وقال: سمعت أبابکر محمّد بن المؤمل بن الحسن بن عیسی یقول: خرجنا مع إمام أهل الحدیث أبی‌بکر ابن خزیمة وعدیله أبی علی الثقفی مع جماعة من مشایخنا وهم إذ ذاک متوافرون إلی علی بن موسی الرضا بطوس، قال: فرأیت من تعظیمه ـ یعنی ابن خزیمة ـ لتلک البقعة وتواضعه لها وتضرّعه عندها ماتحیّرنا.( تهذیب التهذیب، ج 7، ص 399.)
از ابوبکر محمّد بن مؤمل بن حسن بن عیسی شنیدم که می‌گفت: ما با امام اهل حدیث ابوبکر بن خزیمه و همراه او ابی علی ثقفی با جماعتی از مشایخ ما که زیاد بودند به سوی علی بن موسی الرضا در طوس حرکت کردیم. او گفت: من از تعظیم ابن خزیمه نسبت به آن بقعه و تواضع و تضرّع او نسبت به آن، چیزهایی دیدم که همه ما را به تحیّر واداشت.
8. مرقد امام جواد ( علیه السلام )
‹ابن عماد حنبلی› می‌گوید: توفّی ببغداد، الشریف أبوجعفر محمّد الجواد بن علی بن موسی الرضا الحسینی أحد الاثنی عشر إماماً الّذین تدّعی فیهم الرافضة العصمة، ودفن عند جدّه موسی، ومشهدهما ینتابه العامة بالزیارة.( شذرات الذهب، ج 2، ص 48.)در بغداد، شریف ابوجعفر محمّد جواد فرزند علی بن موسی الرضا حسینی فوت نمود، یکی از دوازده امامی که رافضه ادّعای عصمت آنان را دارند، در کنار جدّش موسی مدفون شد و مشهد آن دو را عامه مردم نوبت به نوبت زیارت می‌کنند.

دسته ها : پاسخ به شبهات
چهارشنبه 1395/1/11 22:12
با مراجعه به تاریخ مسلمانان بعد از ظهور اسلام پی می‌بریم که بنای بر قبور، سیره عملی مسلمانان در طول تاریخ بوده و مورد اعتراض هیچ یک از صحابه و تابعین تا این زمان واقع نشده است، تنها گروهکی به نام وهابیان در عمل و گفتار با این کار مخالفت نموده‌اند. به نمونه‌هایی از این سیره عملی اشاره می‌کنیم:
1. مسلمانان جسد پیامبر اکرم ( صلّی الله علیه وآله وسلّم ) را در خانه‌ای سقف‌دار دفن نمودند و از آن زمان به بعد، آن مکان مورد توجّه خاص مسلمانان قرار گرفته است.
2. بخاری در صحیح خود روایت کرده: لما مات الحسن بن الحسن بن علی(هما) ضربت امرأته القبّه علی قبره سنة... .( صحیح بخاری، کتاب الجنائز، ح 62.) بعد از وفات حسن بن حسن بن علی(هما) همسر او تا یک سال قبّه‌ای بر قبر او زد... .
‹ملاّ علی قاری› در شرح حدیث می‌گوید:الظاهر انه لاجتماع الاحباب للذکر و القرائة و حضور الأصحاب للدعاء و المغفرة و الرحمة. ظاهر این است که زدن قبه به جهت اجتماع دوستان بر قبر او برای ذکر و قرائت قرآن و حضور اصحاب برای دعا و مغفرت و رحمت بوده است.
3. ‹سیّد بکری› می‌گوید:و استثنی بعضهم ـ أی من عدم جواز البناء علی القبور ـ قبورالأنبیاء و الشهداء و الصالحین و نحوهم.( اعانة الطالبین، ج 2، ص 120.) ازعدم جواز بنای بر قبور، قبور انبیا و شهدا و صالحین و امثال آنها را استثنا کرده‌اند.
4. ‹ابن شبه› نقل می‌کند: لما حفر عقیل بن أبی‌طالب فی داره بئراً وقع علی حجر منقوش مکتوب فیه: قبر امّ حبیبة بنت صخر بن حرب، فدفن عقیل البئر، و بنی علیه بیتاً.( تاریخ المدینة المنورة، ج 1، ص 120.)
عقیل بن ابی‌طالب در خانه خود چاهی کند. در آن هنگام به سنگی برخورد کرد که در آن نوشته بود: این قبر حبیبه دختر صخر بن حرب است، عقیل چاه را پر از خاک کرد و روی آن اتاقی بنا نمود.
5.‹سمهودی› در توصیف مزار ‹حمزة بن عبدالمطلب› می‌گوید: انّ علی مزاره ـ أی مزار حمزة بن عبدالمطلب ـ قبة عالیة حسنة متقنة و بابه مصفح کله بالحدید بنته امّ الخلیفة العباس الناصر لدین الله (سنة 575 ـ 622) أبی‌العباس احمد بن المستضیئ.( وفاء الوفاء، ج 2، ص 911.)
بر مزار او قبه‌ای عالی، زیبا و محکم است درب آن همه آهنی است که در ایام خلافت خلیفه عباسی ناصر دین الله ابوالعباس احمد بن مستضیئ، سال 575 ـ622ه‍ .ق، ساخته شده است.
6. ‹بخاری› نقل می‌کند که بعد از وفات ‹عبدالرحمان بن ابوبکر›، عایشه دستور داد تا بر قبر او خیمه‌ای زده شود و کسی را نیز موکّل برآن قبر نمود...( صحیح بخاری، ج 2، ص 119.)
7. عمر دستور داد تا خیمه‌ای بر روی قبر زینب دختر جحش زده شود و کسی او را نهی نکرد.( طبقات ابن سعد، ج 8، ص 80.)

 
دسته ها : پاسخ به شبهات
چهارشنبه 1395/1/11 21:48
شیخ طوسی به سندش از ابو عامر ساجی نقل کرده که گفت: أَتَیْتُ أَبَا عَبْدِ الله جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ(هما) وَقُلْتُ لَهُ: یَا ابْنَ رَسُولِ الله مَا لِمَنْ زَارَ قَبْرَهُ یَعْنِی أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وعَمَرَ تُرْبَتَهُ؟ قَالَ: یَا أَبَا عَامِرٍ! حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ عَلِیٍّ ( علیه السلام ) أَنَّ رسول الله ( صلّی الله علیه وآله وسلّم ) قَالَ لَهُ: والله لَتُقْتَلَنَّ بِأَرْضِ الْعِرَاقِ وتُدْفَنُ بِهَا! قُلْتُ: یَا رَسُولَ الله! مَا لِمَنْ زَارَ قُبُورَنَا وعَمَرَهَا وتَعَاهَدَهَا؟ فَقَالَ لِی: یَا أَبَا الْحَسَنِ! إِنَّ الله تعالی جَعَلَ قَبْرَکَ وقَبْرَ وُلْدِکَ بِقَاعاً مِنْ بِقَاعِ الْجَنَّةِ وعَرْصَةً مِنْ عَرَصَاتِهَا وإِنَّ الله جَعَلَ قُلُوبَ نُجَبَاءَ مِنْ خَلْقِهِ وصَفْوَة مِنْ عِبَادِهِ تَحِنُّ إِلَیْکُمْ وتَحْتَمِلُ الْمَذَلَّةَ والأَذَی، فَیَعْمُرُونَ قُبُورَکُمْ ویُکْثِرُونَ زِیَارَتَهَا تَقَرُّباً مِنْهُمْ إِلَی الله مَوَدَّةً مِنْهُمْ لِرَسُولِهِ، أُولَئِکَ یَا عَلِیُّ الْمَخْصُوصُونَ بِشَفَاعَتِی والْوَارِدُونَ حَوْضِی، وهُمْ زُوَّارِی غَداً فِی الْجَنَّةِ! یَا عَلِیُّ! مَنْ عَمَرَ قُبُورَکُمْ وتَعَاهَدَهَا فَکَأَنَّمَا أَعَانَ سُلَیْمَانَ بْنَ دَاوُدَ ( علیه السلام ) عَلَی بِنَاءِ بَیْتِ الْمَقْدِسِ، ومَنْ زَارَ قُبُورَکُمْ عَدَلَ ذَلِکَ لَهُ ثَوَابَ سَبْعِینَ حَجَّةً بَعْدَ حَجَّةِ الإِسْلامِ وخَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ حَتَّی یَرْجِعَ مِنْ زِیَارَتِکُمْ کَیَوْمَ وَلَدَتْهُ اُمُّهُ، أَبْشِرْ وبَشِّرْ أَوْلِیَاءَکَ ومُحِبِّیکَ مِنَ النَّعِیمِ وقُرَّةِ الْعَیْنِ بِمَا لا عَیْنٌ رَأَتْ ولا اُذُنٌ سَمِعَتْ ولا خَطَرَ عَلَی قَلْبِ بَشَرٍ، ولَکِنَّ حُثَالَةً مِنَ النَّاسِ یُعَیِّرُونَ زُوَّارَکُمْ کَمَا تُعَیَّرُ الزَّانِیَةُ بِزِنَاهَا اُولَئِکَ شِرَارُ اُمَّتِی لا نَالَتْهُمْ شَفَاعَتِی ولا یَرِدُونَ حَوْضِی.( . تهذیب الاحکام، ج6، صص 25 و 26.)
خدمت عبدالله جعفر بن محمد ( صلّی الله علیه وآله وسلّم ) رسیدم و به او عرض کردم:ای فرزند رسول خدا ( صلّی الله علیه وآله وسلّم ) ! ثواب کسی که قبر امیرمؤمنان ( علیه السلام ) را زیارت کرده و تربت او را آباد نماید، چیست؟ حضرت فرمود: ای ابوعامر! پدرم از جدش حسین بن علی از علی ( صلّی الله علیه وآله وسلّم ) روایت کرده که پیامبر ( صلّی الله علیه وآله وسلّم ) به او فرمود: به خدا سوگند! تو در سرزمین عراق کشته شده و در آنجا دفن می‌شوی. حضرت به من فرمود: ای ابوالحسن! همانا خداوند قبر تو و قبر فرزندت را بقعه‌هایی از بقعه‌های بهشت و عرصه‌ای از عرصه‌های بهشت قرار داده است و این که خداوند قلب‌های نجیبانی از خلقش و برگزیدگانی از بندگانش را به سوی شما متمایل نموده که در راه شما ذلت و آزار را به تن می‌خرند و قبرهای شما را آباد کرده و زیاد به زیارت آنها می‌آیند تا از راه شما به خدا تقرب جسته و به رسولش مودت پیدا نمایند. ای علی! آنان مخصوص شفاعت من و واردشوندگان بر حوض من و زائران من در آینده در بهشت می‌باشند. ای علی! هر کس قبور شما را آباد کرده و با آنها عهد داشته باشد [به زیارت آنها بیاید‹، پس گویا در ساختن بیت المقدس، سلیمان بن داود ( علیه السلام ) را یاری کرده و کسی که قبور شما را زیارت کند، معادل آن به او ثواب هفتاد حج بعد از حجةالاسلام داده خواهد شد و از گناهانش خارج می‌شود تا وقتی که از زیارت شما باز می‌گردد، همانند روزی که مادرش او را زاده است، پس بشارت باد و بشارت بده اولیا و محبین خود را به نعمت (بهشت) و روشنی چشم به چیزی که هیچ چشمی آن را ندیده و هیچ گوشی آن را نشنیده و بر قلب هیچ بشری خطور نکرده است، ولی عده‌ای از مردان نادان از زائران قبور شما به جهت زیارتتان عیب می‌گیرند، همان‌گونه که از زنادهنده برای زنادادن عیب گرفته می‌شود. آنان افراد پست و شرور از امت من می‌باشند که شفاعت من شامل حال آنان نشده و بر حوض من وارد نمی‌گردند.
دربرخی روایات و زیارات امام حسین علیه السلام نیز سخن از استجابه الدعاء تحت قبته یعنی استجابت دعا در زیر قبه امام حسین علیه السلام به میان آمده که به صورت تلویحی جواز بنای بر قبور ائمه را میتوان از آن استفاده کرد . المزار الکبیر (لابن المشهدی)، ص: 497

 
دسته ها : پاسخ به شبهات
چهارشنبه 1395/1/11 21:42
بسم الله الرحمن الرحیم

قرآن کریم به مسئله بنای بر قبور به طور صریح و خاص نپرداخته است؛ لکن می‌توان حکم آن را از ضمن آیات قرآن استفاده نمود:
1. بنای بر قبور، تعظیم شعائر الهی
خداوندمتعال در قرآن کریم امر به تعظیم شعائر الهی کرده و آن را دلیل تقوای قلوبمی‌داند، آنجا که می‌فرماید: (وَ مَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ اللهِ فَإِنَّهامِنْ تَقْوَی الْقُلُوبِ) (حج: 32) و هر کس شعائر دین خدا را بزرگ و محترمدارد، این، صفت دل‌های باتقواست.
شعائر جمع شعیره، به معنای دلیل و علامت است. شعائر الله؛ یعنی اموری که دلیل و علامت و نشانه به سوی خداست وهر کسی که می‌خواهد به خدا برسد با آن دلیل و نشانه می‌تواند به خدا برسد.یا این که مراد از شعائرالله، شعائر دین خداست؛ یعنی هرکس که می‌خواهد به حقیقت دین خدا رهنمون شود، برخی از امور راهنمای اویند که باید آنها را تعظیم کرد.
در قرآن کریم، صفا و مروه از شعائر الهی شمرده شده است، آنجاکه می‌فرماید: (إِنَّ الصَّفا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللهِ)؛ ‹هماناصفا و مروه از شعائر دین خداست›. (بقره: 158)
2. بنای بر قبور از مصادیق مودّت ذوی القربی
قرآنکریم به صراحت، امر به مودّت و محبّت اقربای پیامبر اسلام ( صلّی الله علیه وآله وسلّم ) فرموده، آنجا که می‌فرماید: (قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی)؛ ‹بگو از شما تقاضای اجر و مزدی نمی‌کنم مگر مودّت ذوی القربی ›. (شوری: 23)
واضح است که بنای بر قبورِ اقربای پیامبر ( صلّی الله علیه وآله وسلّم ) از مصادیق اظهارمودّت و محبّت اهل بیت ( علیهم السلام ) است؛ زیرا مودّت و محبّت بروزو ظهور دارد، و مورد آن تنها محبت قلبی و اطاعت نیست، بلکه شامل مصادیق آنمی‌شود تا حدّی که مشمول نهی صریح از آن مورد نشده باشد که یکی از مصادیق آن بنای بر قبور و زیارت قبر و برپایی مراسم برای آنان است.
3. بنای بر قبور اولیای الهی مصداق ترفیع بیوت
خداوند متعال در قرآن کریم اذن داده که خانه‌هایی که در آنها یاد خدا شده، رفعت پیدا کند، آنجا که می‌فرماید:
(فِیبُیُوتٍ أَذِنَ اللهُ أَنْ تُرْفَعَ وَیُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فِیها بِالْغُدُوِّ وَالآصالِ * رِجالٌ لا تُلْهِیهِمْ تِجارَةٌ وَلا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللهِ...) (نور: 36و37)
در خانه‌هایی که خدا رخصت داده رفعت یابد و در آن، ذکر خدا شود و صبح و شام در آن تسبیح ذات پاک او کنند. پاک مردانی که هیچ کسب و تجارت، آنان را از یاد خدا غافل نگرداند...
استدلال به آیه فوق متوقف بر بیان دو امر است:
الف)بیوت در آیه خصوص مساجد نیست، بلکه اعم از مساجد و اماکنی است که در آنها یاد خدا می‌شود، همانند خانه انبیا و ائمه ( علیهم السلام ) .
پس می‌توان مراد از بیوت را غیر از مساجد دانست؛ زیرا بیت به معنای بنایی است که دارای چهار دیوار و سقف باشد. همچنین در قرآن می‌خوانیم: (وَ لَوْ لا أَنْ یَکُونَ النَّاسُ اُمَّةً واحِدَةً لَجَعَلْنا لِمَنْ یَکْفُرُ بِالرَّحْمانِ لِبُیُوتِهِمْ سُقُفاً مِنْ فِضَّةٍ) (زخرف: 33) و اگر نبود که همه مردم یک نوع و یک امّتند ما آنان که کافر به خدا می‌شوند سقف خانه‌هایشان را از نقره خام قرار می‌دادیم.
از این ادله استفاده می‌شود که ‹بیت› در لغت عرب به بنایی اطلاق می‌شود که دارای سقف باشد. از سوی دیگرمستحب است که مساجد بدون سقف باشد. پس مقصود از بیوت در آیه غیر از مساجد است.
امام باقر ( علیه السلام ) فرمود: ‹انّ المَقصُودَ بُیُوتُ الاَنبیاءِ وَبُیُوتُ عَلِیَّ ( علیه السلام ) › (البرهان، بحرانی، ج 3، ص 137. )؛ ‹مقصود از بیوت در آیه، بیوت انبیا و بیوت علی ( علیه السلام ) است›.
‹انس› و ‹بریده› نقل کرده‌اند که:قرأ رسول الله ( صلّی الله علیه وآله وسلّم ) هذه الآیة }فِی بُیُوتٍ...{ فقام الیه رجل فقال:ای بیوت هذه یا رسول الله؟ قال: بیوت الأنبیاء. فقام إلیه ابوبکر فقال: یا رسول الله! هذا البیت منها؟ البیت علی و فاطمة، قال: نعم، من افاضلها.( درالمنثور، ج 6، ص 203)
رسول خدا ( صلّی الله علیه وآله وسلّم ) این آیه }فِی بُیُوتٍ...{ را تلاوت نمود، شخصی نزد او آمد و عرض کرد: ای رسول خدا!این خانه‌ها کدامین بیتند؟ حضرت فرمود: خانه‌های انبیا. ابوبکر نزد پیامبر ( صلّی الله علیه وآله وسلّم ) آمد و عرض کرد: ای رسول خدا! آیا بیت علی و فاطمه از این‌گونه خانه‌هاست؟ حضرت فرمود: آری، از بهترین آنها.

ب) مقصود از ‹رفع› در آیه شریفه دو احتمال است:
یکـ مقصود از ‹رفع›، تعظیم و ترفیع قدر بیوت است که همان رفع معنوی است. همان‌گونه که در قرآن می‌خوانیم: (وَ رَفَعْناهُ مَکاناً عَلِیّاً)؛ ‹و ما مقام او را بلند و مرتبه‌اش را رفیع گردانیدیم›. (مریم: 57)
دو ـ مقصود از ‹رفع›، بالا بردن ساختمان قبر است که همان رفع ظاهری و بنای قبر است.
‹زمخشری› در تفسیر آیه می‌گوید:
رفعهااما بناؤها لقوله تعالی: (رَفَعَ سَمْکَها فَسَوَّاها) و (وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَإِسْماعِیلُ....) امر الله ان تبنی، و امّا تعظیمها و الرفع من قدرها.( تفسیر کشاف، ج 2، ص 390.)
رفعبیوت، یا به معنای بنای بیوت است همانند آیه شریفه: (رَفَعَ سَمْکَها فَسَوَّاها)؛ ‹سقف آن‌را برافراشت و آن را منظم ساخت› و (وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَإِسْماعِیلُ....)؛ ‹و هنگامی که ابراهیم و اسماعیل پایه‌های خانه کعبه را بالا می‌بردند...› که خداوند دستور ساختن آن را داده است و یا به معنای تعظیم بیوت و بالا بردن قدر و منزلت بیوت است.
‹بروسوی› در ‹روح البیان› می‌گوید: (أَنْ تُرْفَعَ) یا به بنا است یا به تعظیم و بالا بردن قدر و منزلت›.(2) اگر مراد به رفع در (أَنْ تُرْفَعَ) بنا باشد که دلالت صریح بر بنای بر بیوت انبیا و اولیا دارد، خصوصاً با در نظر گرفتن این که مدفن پیامبر ( صلّی الله علیه وآله وسلّم ) و تعدادی از ائمه در خانه‌هایشان بوده است. واگر مراد به رفع در (أَنْ تُرْفَعَ) رفع معنوی است، نتیجه آن اذن به تکریم و حفظ بیوت انبیا و اولیای الهی است که عموم آن شامل بنای بر قبور اولیای الهی و تعمیر آن نیز می‌گردد.
دسته ها : پاسخ به شبهات
چهارشنبه 1395/1/11 9:24
X